ذرع [گَز] نکرده پاره کردن
نیندیشیده و
نسنجیده عمل کردن. مترادف: چاله نکنده منار را دزدیدن.
ذرّهای هستم نایم به حساب
کمال فروتنی
و اظهار کوچکی کردن.
ذرهذره پشم قالی میشود
مترادف:
قطره قطره جمع گردد وانگهی دریا شود.
ذکر خیر کسی را کردن
از کسی به
خوبی یاد کردن. از خوبیها و مْحُسِنات کسی صحبت کردن.
-------------------------------------
-------------------------------------
No comments:
Post a Comment