Thursday, January 9, 2014

ذ

ذرع [گَز] نکرده پاره کردن

نیندیشیده و نسنجیده عمل کردن. مترادف: چاله نکنده منار را دزدیدن.

ذرّه‌ای هستم نایم به حساب

کمال فروتنی و اظهار کوچکی کردن.

ذره‌ذره پشم قالی می‌شود

مترادف: قطره قطره جمع گردد وانگهی دریا شود.

ذکر خیر کسی را کردن

از کسی به خوبی یاد کردن. از خوبی‌ها و مْحُسِنات کسی صحبت کردن.
-------------------------------------
آ | ا | ب | پ | ت ث ج چ ح خ د ذ ر ز س ش ص ض ط ظ ع غ ف ق ک گ ل م ن و هـ ی

-------------------------------------

No comments:

Post a Comment