Thursday, January 9, 2014

و

واعظان کاین جلوه در محراب و منبر می‌کنند

                            چون به خلوت می‌روند آن کار دیگر می‌کنند

زاهدان کین جلوه در محراب و منبر می‌کنند        چون به خلوت می‌روند آن کار دیگر می‌کنند.

وای اگر از پس امروز بُوَد فردایی

به عاقبت و عقوبت کار باید اندیشید. فقط به حال مُیندیش. بیت: گر مسلمانی از این است که حافظ دارد        وای اگر از پس امروز بْوُد فردایی.

وای به حال کاسبی که مشتری خودش را نشناسد

هر کسی طرف خود را می‌شناسد یا باید بشناسد. هر کس طرف کار و معاملة خود را بیش از سایرین می‌شناسد. من که تو را خوب می‌شناسم. صورت دیگر: لعنت به دکان‌داری که مشتری خود را نشناسد.

وای به خونی که یک شب از رویش بگذرد

تأخیر در احقاق حق احتمال دارد باعث فراموشی یا تغییر در تصمیم صاحب حق شود و یا پایمال شدن آن شود.

وای به مرگی که مرده‌شور هم عزا بگیرد

چنان عمل زشتی است که عامل آن هم شرمسار و پشیمان است.

وای به وقتی [روزی] که بگندد نمک

وقتی که مْصلٍح فاسد شود دیگر راه نجاتی نیست. بیت: هرچه بگندد نمکش می‌زنند        وای به روزی که بگندد نمک.

وای به وقتی که قاچاقچی گمرکچی شود

اگر خلاف‌کاران در پست و مقامی قرار بگیرند نادرستی و فساد حکم‌فرما خواهد شد. مترادف: وای به وقتی که دزد پاسبان شود. یا: وای به وقتی که چاروادار راهدار شود.

وجود یکی است اما شکم دوتا است

به شوخی درمورد کسی می‌گویند که ادعای دوستی و یگانگی می‌کند اما اگر چیزی از او بخواهند آن‌را دریغ می‌کند.

وسمه بر [به] ابروی کور

آینه‌داری در مجلس کورها.

وصف‌العیش نصف‌العیش

لذتِ تعریف کردن از یک تفریح به اندازة نصف لذتی است که انسان از خود آن تفریح می‌برد.

وصلت با خویش معامله با بیگانه [غیر]

همسری که از خویشاوندان انتخاب کنند مهربان‌تر و بردبارتر است و داد و ستد با بیگانگان خارج از ملاحظات دوستی است و کم‌تر به کدورت می‌رسد.

وعدة سر خرمن دادن

وعدة دروغ دادن. وعدة دور و درازی به کسی دادن که معلوم است عملی نخواهد شد. برای از سر باز کردن کسی قول چیزی را که محقق نخواهد شد به کسی دادن. مترادف: همین دو روز تا عید ماه روزه.

وفای هرچیز بیش‌تر از آدمی‌زاد است

انسان‌ها می‌میرند ولی اشیاء متعلق به آن‌ها باقی می‌مانند.

وقت خوردن، خاله خواهرزاده را نمی‌شناسد

در مواقع حساس و تعین کننده هیچ‌کس به فکر کسی نیست و هرکس به فکر خودش است.

وقت سر خاراندن نداشتن

مشغلة بسیار داشتن. سر کسی بسیار شلوغ بودن. مترادف: وقتٍ زن طلاق دادن نداشتن.

وقتِ گُلِ نِی

هیچ‌وقت.

وقتی ببارد توی سوراخ مورچه هم می‌بارد

وقتی فراوانی و وفور نعمت باشد برای همه است و همه از آن سهم می‌برند.

وقتی عقل تقسیم می‌کردند کسی عقب [دنبال] چیزی رفته بوده

در مورد کسی می‌گویند که عاقلانه رفتار نمی‌کند.

وقتی که راست آید از چپ و راست آید

با هرکه راست آید از چپ و راست آید.

وقتی که می‌آید پشت سر هم می‌آید

این جمله را در هر دو مورد مساعدت و عدم مساعدت بخت می‌آورند.

وقتی که نیست کو اِشتها وقتی که هست دولنگری

(دولنگری: ظرف بزرگ مسی) وقتی که امکان انجام کاری وجود ندارد از آن سرباز ‌زدن و وقتی امکان آن فراهم می‌شود در آن افراط کردن. E شناگر خوبی است آب گیرش نمی‌آید.
-------------------------------------
آ | ا | ب | پ | ت ث ج چ ح خ د ذ ر ز س ش ص ض ط ظ ع غ ف ق ک گ ل م ن و هـ ی
-------------------------------------

No comments:

Post a Comment